
و میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بگذاری
میتوانی گاهی بادبزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات ۲۰ سانتیمتر
فاصله داشته باشد
میتوانی گاهی بادبزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات ۲۰ سانتیمتر
فاصله داشته باشد
اواخر سخنرانی یک خانم جوان و زیبا که از این توفیق یک عالم مسلمان بسیار دلخور بود به دوستانش گفت : من می دانم چه طور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی در حالیکه همه را متوجه خود کرده بود جلورفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد .
ایشان طبق عادت دستشان را روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟ ( و به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سو تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و … )
ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند : بل لأُحافظ علی طهارتک ! فرمودند
بلکه بر عکس تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و
زنانه تو را می آلاید …
این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه نه تنها توطئه او را خنثی
کرد بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمده و به ایشان
ارادت بیشتری پیدا کردند
رختــــــــــ زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش
نه غمگین باش چادرت ارزش است باور کن …
گفت سرخی خون ام را به سیاهی چادرت امانت داده ام …
و چه خوب امانت دارانی هستند محجبه های این دیار …
چه موهبتی در ازای این حجاب دریافت خواهید کرد از باری تعالی، نمی دانم
اما هر چه هست، همین که ارثیه ی مــــــــــادر اکنون در دست شماست،
« خودش بزرگترین موهبت که نه! بالاترین نعمــــــت استـــــــــ »
نمی دانم دست یا پـــا ؛
ولی می گفت گیـــــر است
شاید هم هــــــر دو را می گفت
حالا ماندم کدامشان گیــــــــرتر بود؟
آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که ســــــــرم بود ؟
به هر حال احســـــاس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا پا و دست من
البته از شما چه پنهان ، چـــــــــادرم هم گیر هست