پایگاه حجاب کوثر

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

پایگاه حجاب کوثر

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

چه خــوب فـــرزندانی اند😉

دختران محجوب💕


پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

گاهی تو را به دست باد می سپارم تا نوازش کند وجود نازنیت را…

 

گاهی زیر باران خیس می شوی تا شسته شود نگاه های هرزه مانده بر تو؛ تنت زخمی است، می دانم، و باران مرحم زخم است! و گاهی زیر آفتاب داغ می سوزی و سرخ می شوی از عطش،اما همچنان بر وفاداریت به من استواری…!   

 

 

گاهی سر به زیر گرمای وجودت می کشم و تو را پناه اشک های خویش می سازم… و چه راز داری که ماجرای اشک هایم را در دلت نگاه می داری، در سکوتی ابدی! وجودت سنگری است ما بین من و آنچه با من در عناد است و تو، چه زیبا دشمنانم را ناامید می کنی، از به دست آوردن غنیمتی حتی ناچیز!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۱:۵۶
روزبه بخشایش

شاید شما هم یادتان بیاید، چند سال پیش، وقتی یک دختر بی‌حجاب در خیابان می‌دیدید، کلی تعجب می‌کردید و آن روز در خانه فقط حرف از آن بود و حجاب و... چه‌قدر زود آن دوران گذشت و جای ما با آن‌ها عوض شد!

چه‌قدر زود همه چیز را فراموش کردیم، شعارهای دبستانیمان را: «زن در حجاب چون گوهری است در صدف.» شعرهای کتاب‌ها: «ای زن به تو از فاطمه(س) این‌گونه خطاب است، ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است.» نوشته‌های روی دیوارها: «نکند خون شهدا فرش راه ما شود.. و...

گفتم شهید! یعنی اگر شهدا زنده بودند و این چیزها را می‌دیدند، چه می‌کردند؟! مگر در ظاهر، غیر از این بود که برای گرفتن مرزها و پس گرفتن شهرهایمان رفتند، اما آیا واقعاً هدفشان این بود؟

تو ای خواهرم! حجاب تو کوبنده‌تر از خون سرخ من است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۸
روزبه بخشایش

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…

من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…

من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…

من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…

آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند …

من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …

من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…

من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۴
روزبه بخشایش
چادر...؟

نمی دانم...

این توی که باید مراقب دنیای لطـــافـــــت یڪ زטּ باشی!!!؟!!!

««««یـــــــــــــــــــا»»»»»

او باید حواسش به حفظ حرمت و این همہ زیبای تو ؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۳۶
روزبه بخشایش