پایگاه حجاب کوثر

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

پایگاه حجاب کوثر

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

چه خــوب فـــرزندانی اند😉

دختران محجوب💕


پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴۳۳ مطلب با موضوع «عفاف» ثبت شده است


آیا عادلانه است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران رسول خدا را اسیر نموده و آبروی آنها را بریزی؟ و صورت آنها را بگشایی و ایشان را در بین دشمنان گذاشته

تا حالا تصور کرده اید که اگر در کربلا بودیم و بعد از آن همه صحنه های جانسوز وقتی به اسارت می بردنمان با آن همه خسته گی و تشنگی و زخم و مصیبت و...وقتی در مقابل پلیدی مثل یزید قرار می گرفتیم چه می گفتیم و مهمترین دغدغه ما چه بود؟

نمی دونم من و یا شما چه می گفتیم؛ ولی این یکی از گفته های خاندان رسالت است.

آیا عادلانه است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران رسول خدا را اسیر نموده و آبروی آنها را بریزی؟ و صورت آنها را بگشایی و ایشان را در بین دشمنان گذاشته و از سرزمینی به سرزمین دیگر ببری تا بیگانگان و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی که که از مردان آنان کسی همراهشان نیست و سرپرست و حامی ندارد؟

حقا که دختر فاطمه (س) و علی(ع) هستی؛قهرمان کربلا زینب.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۴
روزبه بخشایش

برای همه دخترانش که به سن تکلیف می رسیدن یه چادر می گرفت، یه چادر گل قرمزی هم برای من گرفته بود و قرار بود اون روز، سر سفره افطار بهم هدیه بده. قبل از افطار بهش گفتم : «امروز توی مدرسه وقتی دوستم فهمید قراره برایم چادر بخری بهم گفت : ما دیشب هیچی برای افطار نداشتیم،خوشا به حال شما که چادر هم دارید »

.هیچی نگفت و بلند شد و رفت …همه نشسته بودیم سر سفره و منتظر اذان بودیم که دیدم کاسه آش رو آورد داد به من و گفت: « ببر برای دوستت». گفتم: «خودمون با چی افطار بکنیم ؟»گفت:«با همونی که دوستت دیشب افطار کرد ».

«شهیده کبری حسن زاده»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۲
روزبه بخشایش

این چادر را...واین حجابم را...دوست دارم!
خودم دوست دارم...
نه به اجبار پدر و نه به قانون مدرسه!
من خود این چادر را...
و این سیاهی تمام قد را دوست دارم...
و حاضر نیستم باتمام آرزوهای رنگانگ دنیا...وبا تمام راحتی ها... یا راحت تر بگویم:

...حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم...
حجابم مال من است...حق من است...چه در گرماهای آتش گونه...و چه در سرماهای سوزناک...
.
درست است...گرم است...اما مال من است!به خنکای تابستان هم نمی فروشمش!
دست و پا گیر؟خب باید دست و پا را بگیرد از دست درازی ها و قدم های اشتباه!

دوستش دارم و نمی فروشمش!

آسودگی ام تا حال از باران نگاه عالمیان را خودم انتخاب کردم و دوستش دارم!
من...حنایی چادری ام که حقش...احساسش...دنیایش..و آرامشش را با نگاه های سنگین عوض نمیکنم!

این است دنیای حنایی من:)...دنیایی چادری...

ذوق خارج از خانه بودنم به چادری بودنم است...به این که از حق خودم دفاع کنم...

هر چه باشم و هر کجا باشم من حنایی چادری هستم...دوستش دارم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۸
روزبه بخشایش