🔷 چــــــــــادر: یعنے آنچه پشتـــ در بر سر زهرا سوختـــ ؛ ولے از سر زهرا نیفتاد ...
♦ ️چــــــــــادر: یعنے آنچه با میخ به بدن زهرا دوخته شد ؛ ولے از سر فاطمه نیفتاد ...
🔷 چــــــــــادر : یعنے آنچه زهرا با یڪ دستش او را گرفتــــ ؛ ڪه ازسرش نیفتد و با یڪ دستش ڪمربند علے را گرفتـــ ڪه او را نبرند ... و اگر قرار بود فقط یڪے از این دو را میگرفتـــ ؛ حتما چــــــادر بود ...
♦ ️چــــــــــادر : یعنے آنچه ظهر عاشورا بر سر زینبـــ سوختـــ ؛ ولے از سرش نیفتاد ...
🔷 چــــــــــادر : یعنے زینبـــ راضے به تڪه تڪه شدن عباسش شد ؛ ولے راضے به دادن نخے از آن نشد …
♦ ️چــــــــــادر : یعنے "حسین علیه السلام" در لحظاتـــ آخر در گودال ڪه فرمود : (حرامزاده ها) تا من زنده ام سراغ حـــرمم نروید ...
🔷 چــــــــــادر : یعنے شبیه ترین حالتـــ یڪ بانوے شیعه به مادرش "زهراے مرضیه سلام الله"
این چادر را و این حجاب را خودم دوست دارم نه به اجبار پدر و نه به قانون مدرسه من خود این چادر را و این سیاهی تمام قد را دوست دارم و حاضر نیستم با تمام آرزوهای رنگارنگ دنیا و با تمام راحتی ها یا راحت تر بگویم حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم حجابم مال من است حق من است چه در گرماهای آتش گونه و چه در سرماهای سوزناک درست است ...گرم است ... اما به خنکای تابستان هم نمیفروشمش دست و پاگیر ؟ خب باید دست و پا را بگیرد از دست درازی ها و قدم های اشتباه من چادری ام حقش احساسش دنیایش و آرامشش را با نگاه های سنگین عوض نمیکنم هر چه باشم و هر کجا باشم من چادری هستم